آنچه لازم است در مورد خویشکاری بدانیم.
آیا درون شما هم این حس وجود دارد که در جای غلطی قرارگرفتهاید؟ یا این فکر در ذهن شما هم وجود دارد که الآن باید جای دیگری و مشغول به کار دیگری باشید ولی دارید عمر خود را برای کار بیهوده و بیمعنی تلف میکنید؟ این متن به شما کمک خواهد کرد دریابید دلیل این احساس چیست و در مورد آن چه باید بکنید.
شما هم داستان افرادی را شنیده شنیدهاید که ابتدا مشغول به کاری عادی بودند که چندان در آن پیشرفتی نمیکردند ولی وقتی کاری که در آن استعداد داشتهاند را پیدا کردند شکوفا شدند و بهشدت در آن پیشرفت کردهاند. بهاحتمال زیاد شما هم این پند که «باید کاری که در آن خوب هستید را دنبال کنید» در سخنرانیهای انگیزشی و یا گفتگو با آدمهای سرشناس شنیدهاید. با نگاهی دقیقتر پیام اصلی بسیاری از فیلمها و انیمیشنها همین است و داستانها سفر شخصیتی را روایت میکنند که در انتها توانمندیها و نقش خودش در دنیا را مییابد.
در فرهنگهای گوناگون به مفهوم رسالت شخصی یا هدف از زیستن با نامهای مختلف اشاره شده است، مانند ایکیگای، Vocation یا تکلیف، در فرهنگ ایرانی هم واژه کهن «خویشکاری» به این مفهوم اشاره دارد. خویشکاری به معنی کاری است که هر انسان بر میگزیند که به آن بپردازد و از آن طریق زندگی ثمربخشی داشته باشد.
اما مشکل کجاست؟ اگر بیشتر آدمها با این مفهوم آشنا هستند و میدانند باید به دنبال کاری باشند که از آن لذت ببرند و بتوانند در آن بیشتر ثمربخش باشند پس چرا این اتفاق نمیافتد؟ چرا بیشتر آدمها در پیدا کردن و پرداختن به «خویشکاری» خود ناکام ماندهاند؟ چرا اکثر آدمها دارند کارهایی را میکنند که نه از آن لذت میبرند و نه احساس میکند کار ارزشمند و ثمربخشی است. افراد کمی را در اطرافمان میتوانیم بیابیم که خویشکاری خود را پیدا کرده باشند. چه چیزی پیدا کردن خویشکاری را اینقدر دشوار کرده است؟ چرا این همه کتاب و داستان و سخنرانی نتوانسته است به آدمها در این باره کمک کند؟ چرا نمیتوان با یک مشاوره یا تست تکلیف خویشکاری افراد را مشخص کرد؟
دلیل اصلی این است که هر انسان یگانه است و خویشکاری یکتایی دارد. برای همین هم نمیشود با نوشتن یک کتاب یا یک سخنرانی، افراد را به خویشکاریشان رساند. تستهایی برای این کار وجود دارد ولی مشکل اینجاست که تنها افراد را در گروههایی با توانمندیهای مشابه دسته بندی میکند ولی نمیتواند خویشکاری افراد را بهصورت دقیق به آنها نشان دهد.
بنابراین چون خویشکاری هر فرد یگانه است هر فرد باید سفر یافتن خویشکاری اش را خود بپیماید و البته که کتابها و تستها و مشاورهها میتوانند کمک کننده باشند ولی این خود فرد است که باید راهش را پیدا کند.
بر این اساس بهترین روش برای رساندن افراد به خویشکاریشان توانمند کردن آنها برای یافتن خویشکاری خود است. این که بیاموزند چگونه باید خود را مشاهده کنند، چگونه توانمندیهای خود را کشف کنند و چگونه گام به گام در مسیر خویشکاری خود پیش بروند.
هدف اصلی دوره خویشکاری هم همین است. در این دورهها افراد بهصورت گروهی میآموزند که چگونه خویشکاری خود را پیدا کنند. در هر نشست افراد با ابعاد مختلف خویشکاری و تئوریهای مربوط به آن آشنا میشوند و در مییابند که چه سؤالاتی را باید از خود برای روشن شدن آن جنبه از خویشکاریشان بپرسند. در این میان مربی خویشکاری فرآیند گفتگو را تسهیل خواهد کرد و کمک میکند هر کس به پاسخهای شفافی درباره ابعاد مختلف خویشکاریشان برسند.
گروهی بودن این دورهها به افراد کمک میکند که با خویشکاری یکدیگر آشنا شوند و مفهوم خویشکاری را از زاویههای مختلف درک کنند. تاکنون در این دورهها بیش از 300 نفر شرکت کردهاند که توانستهاند سرنخ مسیر یافتن خویشکاری خود را بیابند و با دنبال کردن خویشکاری خود کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.